تولد بابايي
تولد بابايي بود من كه نميدونستم فقط ماماني كه با اشاره به من ميگفت كه اين يك سوپرايز براي بابايي خرابش نكن. باباي عزيزم شرمنده كه برات كادوو نيوردم نميدونستم چه خبره ولي در عوضش خيلي رقصيدم و خيليييييييييي خوش گذشت.ولي ميگم كه اين حرف دل منه نه حرف زبانم كه بابايي خسته نباشي دوست دارمممممممممممممم. ...
نویسنده :
مامان فرشته کوچک
0:23